يه چيزي تو مايه هاي سر تا پا سفيد
January 31, 2006
January 26, 2006
trouble
امروز به قصه ي دل من گوش ميکني
فردا چو قصه مرا فراموش مي کني
امروز به غصه ي دل من گوش مي كني
فردا چو قصه مرا بازگو مي كني
January 25, 2006
January 21, 2006
too late to grow older
: چيزي شنيده مي شه؟
- آره ... اما چيه؟ چرا؟
: حس خيلي خوبيه، بارون که مياد، همه مثل اينکه بلا نازل شده باشه، مي چپن توي خونه هاشون، اما چقد زيباس که همون موقع يکي زنگ بزنه و بخواد که باهاش بري زير بارون،...
January 17, 2006
Subscribe to:
Posts (Atom)