September 29, 2005

an apple


سلام، خوبي؟ بايد يک انتخاب داشته باشيم؟
من سيب دوس دارم
يا اينکه
دوست دارم که بقيه بدونن که من سيب دوس دارم

September 23, 2005

i'll be there


هر آنچه كه نوشته مي شود از آن توست. هرگز از تو نبريده ام. هر آنچه بر من بگذرد از دريچه ي انديشه تو مي گذرد.

September 19, 2005

...as well


اي تمام لحظات تنهايي من/دلتنگم/اي زيبايي تمامي شب هاي اشکبار من/ غريبم/ من و اين غريبزار/ من و اين بيگانگي/ هر آن که مي گذرد/ تپش غصه ام فزوني مي يابد/ آن دم که با تو بوده ام از خود بي خود /و آن دم که بي تو بوده ام در تو/ از خود مرده و با تو زيسته/ دريا تويي و هم ماهي تو/ و من سنگدل تنگي شکننده/ چگونه مرا ياراي دربر گرفتن توست/ چگونه مرا ياراي جدايي توست از دريا/ آسماني و تنها/ تنهاترين/ آغوشي از گوشه ي دريا من/ چه مي کني در اين گوشه ي تنهايي/ چه مي کني با من/ اي تمام لحظات تنهايي من/ من جدا در اين ابتدا/ و تو / و تو خدا در آن انتها/ من در راه و تو در راه/ من مانده و تو راهنما/ سپيدي کردار من از شوق/ سياهي رخسار من از درد/ ماهي در اشتياق شنا/ عشوه ي پر خواهش تو/ دردي بر پيکر من/ و من هنوز/ آن تنگ شيشه اي/ قسم که ترک بر نمي خواهم داشت/ قسم که نخواهم شکست/ مگر در دريا/ در دريا باشم و تو در آغوش من/ خواهم شکست و تو در اشتياق شنا/ بي تو مي شوم و در تو/ مي شکنم در عشوه ي پر خواهش تو/ منم دريا و هم ماهي/ .../ تو



September 16, 2005

4 days left


سکوت/ و سکوت/ و سکوت/ و سکوت//.


September 13, 2005

if i only could


چه زيباست تجربه ي لحظاتي که همگان را شايستگي يافتنش نيست


September 7, 2005

though


نبسته ام به کس دل نبسته کس به من دل | چو تخته پاره بر موج رها رها رها من | ز من هر آن که او دور چو دل به سينه نزديک | به من هر آنکه نزديک از او جدا جدا من | نه چشم دل به سويي نه باده در سبويي | که تر کنم گلويي به ياد آشنا من | ستاره ها نهفتم در آسمان ابري دلم گرفته اي دوست هواي گريه با من | هواي گريه با من |.