December 27, 2010

قیاس نادرست

در مقابل کسی که به خاطر ترافیک، تو رو سرزنش می کنه کسی وجود داره که دلش میخاد ترافیک بیشتر باشه تا وقت بیشتری باهات بگذرونه

December 8, 2010

maybe

سلام
من ایدز دارم
شاید یک یا دو سال دیگه بیشتر زنده نباشم
چرا از من فرار می کنی؟
اگه فک می کنی مرگ حقمه، حق داری.
اما شاید فک می کنی یه کم دیگه می میرم...
آخه این انصافه؟
من هنوز زنده م
شاید از ترس مردن من نیس
شاید از این می ترسی که از من این بیماری رو بگیری و بعد از یکی دو سال بمیری
اما من...

November 23, 2010

dead end

تلاش
زمان
انرژی
پول

هر چقدر هم مصرف کنی بازم ذات هیچ کس تغییر نمی کنه
فقط کمک می کنی کم تر یا بیشتر ناراحت یا خوشحال شه

September 1, 2010

زندگی راحت با چشم و گوشی بسته

صبح سردیه. چشام از بی خوابی شدید دارن میزنن بیرون. یک هفته س که ازش هیچ خبری نیس. یک هفته س که نخوابیدم. یه عمره که ازش خبری نیس. یه عمره که نخو.ابیدم. نمی دونم چرا این فکر لعنتی ولم نمی کنه. خونه به هم ریخته س. پر شده از جعبه های مختلف. من یک پناه می خوام. یه پناهگاه امن. یه پناه که از من و کارام بدش نیاد. یه پناه که بخواد بیشتر و بیشتر با من باشه و منو پایین نکشونه و پایین نگه نداره. یکی که واسه با من بودن حرفی داشته باشه بزنه. حرفی در مورد خودمون دو تا. حرفی در مورد زندگی خودمون. نه حرفی در مورد زندگی بقیه. نه حرفی در مورد بقیه. خسته شدم از بس خوشی بقیه رو شنیدم. با من به هیشکی خوش نمیگذره. اینو قبول می کنم. چون من می خوام فقط خودمون باشیم. ما دو تا. من نمیخوام گوشه یه زندگی باشم. میخوام خودم یکی از سازنده های اون زندگی باشم. حیف که نمی تونم. دیگه خیلی دیره. دیگه خیلی خسته م. دیگه خیلی وقته که خسته شدم. این رودی که جریان تندش همه چیزو با خودش می بره، متوجه نیست که منم توی اون آب دارم شنا می کنم. خیلی وقته که خودمو رها کردم. خیلی وقته که دیگه شنا نمی کنم. من توی اون رود هستم. اما رود منو با خودش می بره... نمیدونم اینا اسمش چیه؟ این که خواسته ت رو با بهانه های مختلف توجیه کنی و انجام بدی. یا این که خواسته نامعقولت رو حق خودت بدونی. باور کن چشام داره میسوزه از شدت اشک و دود سیگار و الکل... کاش یه جوابی داشتی بدی... تو نمیخوای واقعی باشی. حرف راستی رو میزنی ولی یه دروغ بزرگ هستی. یه دروغ بزرگ. اگه حال تو رو گرفته باشن چطور به موفقیت هات فک می کنی و بهشون میرسی؟؟؟ اگه این ممکنه، پس چرا من نتونستم با حال خرابم به هیچی برسم؟ چرا تو با نبودن من می تونی بخندی، اما من حتی نمی تونم لبخند بزنم؟ چرا چرا چرا؟ چطور حتی اگه یه بار لبخند بزنم مقصرم؟ چرا بدیای من همیشه توی فکرته اما بیانت خوبیای دیگه س؟ نه! اشتباه می کنم. بدیا رو هم میگی. البته اونایی رو که به منم برمی گرده. یعنی فک می کنی که برمیگرده...فقط تویی که فک می کنی این بدیا به من برمی گرده. بسه. دیگه ازت هیچی نمیخام. دیگه ازت هیچی نمیخام. هیچی... اینقدر عصبانی هستم که می تونم همه دنیا رو به آتیش بکشم. کاش می فهمیدی چقد این حرفا برام مهمه. کاش می فهمیدی. کاش میفهمیدی چقد حرفات برام مهمه. کاش میدیدی که هیچ حرفیم رو یادت نمیمونه. کاش میدیدی که همه حرفامون رو فراموش کردی. کاش میدیدی کف فقط حرفای دیگرون رو به یاد میسپاری و نگرانشون هستی... کاش میفهمیدی دارم می میرم. نکنه روز مرگم ببینم که آروم شدی... دیوونه م کردی. دیوونه م کردی. دیوونه م کردی ای سیگار تکراری. ای سیگار تکراری که هرچی تو رو میکشم، تموم نمیشی و دودت میره توی وجودم و منو به مرگ نزدیک و نزدیک تر می کنه. بدبختم. چون اینقدر عاشقم که با وجود همه این چیزا حاضر نیستم بکشمت. اما در مورد خودم...

June 14, 2010

trust


It takes a lifetime to build trust, and a second to destroy it
دوستانی اینچنین میخواهم 
 

May 30, 2010

احترام به منوچهر احترامي

توي ده شلمرود
حسني تک و تنها بود

حسني نگو بلا بگو
تنبل تنبلا بگو
موي بلند روي سياه
ناخن دراز واه واه واه
نه فلفلي نه قلقلي
 نه  مرغ زرد کاکلي
هيچکس باهاش رفيق نبود
تنها روي سه پايه نشسته بود تو سايه
باباش ميگفت: حسني مياي بريم حموم؟
نه نميام نه نميام
سرتو مي خواي اصلاح کني؟
نه نمي خوام نه نمي خوام

کره الاغ کدخدا
يورتمه مي رفت تو کوچه ها
الاغه چرا يورتمه ميري؟
دارم ميرم بار ببرم
ديرم شده عجله دارم
الاغ خوب و نازنين
سر در هوا سم بر زمين
يالت بلند و پرمو
دمت مثال جارو
يک  کمي به من سواري ميدي؟
-نه که نميدم
چرا نميدي؟
واسه اينکه من تميزم
 پيش همه عزيزم اما تو چي؟
موي بلند روي سياه
ناخن دراز واه واه واه!

غاز پريد تو استخر
تو اردکي يا غازي؟
من غاز خوش زبان
مياي بريم به بازي؟
نه جانم
چرا نمياي؟
واسه اينکه من
صبح تا غروب
ميون آب کنار جو
مشغول کار شستشو
اما تو چي؟
موي بلند روي سياه
 ناخن دراز واه واه واه

در وا شد و يه جوجه
دويد و اومد تو کوچه
جيک جيک کنان
گردش زنان
اومدو اومد پيش حسني
جوجه کوچولو
کوچول موچولو
 مياي با من بازي کني؟
مادرش اومد قدقدقدا
برو خونتون تو رو به خدا
جوجه ريزه ميزه
 ببين چقد تميزه؟
 اما تو چي؟
موي بلند روي سياه
ناخن دراز واه واه واه

حسني با چشم گريون
 پا شد و اومد تو ميدون:
آي فلفلي آي قلقلي
 مياين با من بازي کنين؟
نه که نميايم
چرا نمياين؟
فلفلي گفت:
من و داداشم
و بابام و عموم
هفته‌اي دو بار ميريم حموم
اما تو چي؟
قلقلي گفت:نگاش کنين
موي بلند روي سياه
ناخن دراز واه واه واه

حسني دويد پيش باباش
حسني مياي بريم حموم؟
ميام ميام
سرتو ميخواي اصلاح کني؟
ميخوام ميخوام
حسني نگو يه دسته گل
 تر و تميز و تپل مپل

الاغ و خروس و جوجه غاز و ببعي
 با فلفلي با قلقلي با مرغ زرد کاکلي
حلقه زدن دور حسن
الاغه ميگفت:
اگه کاري نداري بريم الاغ سواري
خروسه مي گفت:
قوقولي قوقو قوقولي قوقو
 هر چي ميخواي فوري بگو
مرغه مي‌گفت:
حسني برو تو کوچه
بازي بکن با جوجه
غاز مي‌گفت:
حسني  بيا با همديگه بريم شنا
توي ده شلمرود
حسني  ديگه تنها نبود

May 25, 2010

شادي در راه

خانومي و آقايي دارن برمي گردن!

May 24, 2010

shining

ترسي سنگين سرتاسر وجودم را فراگرفته است
ولي اميد بار ديگر در دلم جوانه زد
تمام تلاش و خواهشم براي حفظ تو و آرامشي است كه در با تو بودن به من هديه مي شود


May 23, 2010

smell the coffee

ته سیگارها را می بینم که یکی یکی در کیک نیمه گاز زده ی صبحانه ات فرو می روند
انگار تولد دردی عظیم را جشن گرفته ام
تولد من است
غم و اندوه ها را یکی یکی حدس می زنم و باز می کنم 
از آن چه بیرون می آورم ذوق زده و خوشحال می شوم
و تشکر می کنم...
ترس تنهایی دارد همه وجودم را ذوب می کند
دروغ ها به میهمانی ام نیامده اند و هنوز قلبم برای آمدنشان می تپد
اولین تولدیست که تو در کنارم نیستی 
شمع هایش را بی تو فوت کرده ام و با خاکسترشان کیک تولدم را تزیین کرده ام
دریغا که یک سال پیرتر شدم

May 9, 2010

مسخره

لحظه هايي كه باز نمي گردند
دروغ هايي كه بي دليل به زبان مي آيند
خواهش هايي كه هرگز بيان نمي شوند
و عمري كه زودتر تمام مي شود

خواب كه نمي روم اما به خواب مي بينم
كه همه مان از حقيقت فرار مي كنيم
در زندان دروغ ها باقي مي مانيم
حاضر به عاشقي و زندگي نيستيم

دليل اين طور تلف كردن همه چيز را نمي دانم
اين خودخواهي چيست كه همه مان را به ذلت وا داشته است؟
كاش كاش كاش كاش
براي زيبايي، براي عشق، براي حقيقت راست مي گفتيم

May 6, 2010

بيخيالي

هجده ساله ام
با موهاي تراشيده
تا ظهر مدرسه
عصرها در خيابان ها به دنبال دختران داف
شب ها در حال چت و تلفن
نيمه شب ها هم اس ام اس
خواب كه مي روم واقعي واقعي مي شوم

March 7, 2010

نيست


كلاه قرمزم كوش؟
همون كه مادرم بافت
چه زحمتي كشيد او
اندازه سرم بافت
روي كلاه من بود
عكس دو تا بچه موش
گربه به من بگو زود
كلاه قرمزم كوش؟
(فريبا ميرفخرايي)