September 7, 2005

though


نبسته ام به کس دل نبسته کس به من دل | چو تخته پاره بر موج رها رها رها من | ز من هر آن که او دور چو دل به سينه نزديک | به من هر آنکه نزديک از او جدا جدا من | نه چشم دل به سويي نه باده در سبويي | که تر کنم گلويي به ياد آشنا من | ستاره ها نهفتم در آسمان ابري دلم گرفته اي دوست هواي گريه با من | هواي گريه با من |.


1 comment:

Anonymous said...

يعني تا اين حد مطمئني؟