August 12, 2009

رازدل در 2:30 بامداد


چون طفل اشک پرده‌در راز نیستم
از من مپوش راز که غماز نیستم

در انتظار این که مگر خواندم شبی
یک شب نشد که گوش بر آواز نیستم

بی خود مرا حکایت او چیست بر زبان
گر در خیال آن بت طناز نیستم

در بزم عشق نرد مرادی نمی‌زدم
زانرو که چون رقیب دغل باز نیستم

گر ترک خانمان نکنم از برای تو
وحشی رند خانه برانداز نیستم



No comments: