September 10, 2009

گوشهايم قسمت دوم


چند جمله ساده ذهن را مي آزارد

تا وختي كه اطلاعات بدي باهات راه ميان

تا وختي اميد شنيدن درد دل يا رازي رو ازت دارن باهاتن

اطلاعات كه كسب شد...

نبايدها و شرع و مشروعيت و غيرت و انسانيت متبلور مي‌شه

چه آدم جالبي

مي خوام بت كمك كنم كه زندگي خوبي داشته باشي

تو بايد برگردي

اين درست نيست



فداي همه محبت هاي شما

نگهداريد براي خودتون و مشكلات خودتون رو حل كنيد

فكر نكنيد به همين راحتي گوشاي درازي دارم!

مي فهمم كه هر كس چقدر دلش بدنبال مشروعيت يا نامشروعيته

درست همون قدري كه توي دل همگي شماست

آخه شماييد كه از روي دل و نه هوس زندگي مي كنيد



No comments: