October 19, 2002

bye


از من خبری نیس انگاری! حوصله م نمی شه بیام و بنویسم. یه آدمایی هستن که من همیشه باید دنبالشون بگردم. اما شایدم این فکر اشتباهه. شاید بهتر اینه که فقط ببینمشون. خواستن تنهایی همیشگی بوده. این رو خیلی سخت می شه عوض کرد. تنهایی تنها چیزیه که می خوام . می خوان یه جایی برم که غریب باشم. هیچ آشنایی نمی خوام. دست ار دهد که خود شوم ، از این خودی بی خود شوم... هر کی یه جوری شکل گرفته... اگه بخوایم تغییری به وجود بیاریم باید اول داغش کنیم تا آب بشه و بعد بشیم یه قالب جدید و اون رو بریزیم توی خودمون. بهش که فک می کنم می فهمم که واقعا هر کی یه جوریه! خوشا او که هیچ گونه نیست و ظرف همه ی ما اوست...